، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

امیرحسین مادربزرگ

پزشکی قانونی

1392/8/26 0:18
نویسنده : مادربزرگ
595 بازدید
اشتراک گذاری

دربیمارستان  دربرگه ای شرح  سوختگی رانوشتند و گفتند پدرش راخبرکنید بیاید و ببرید پزشکی قانونی ، پدرش آمد بچه رابرد پزشکی قانونی و آنجا هم  تایید کرد سوختگی خشک وازنوع درجه 2 نزدیک غروب بود که داشتیم برمی گشتیم  ووقتی وارد خیابان  شدیم امیرحسین زد زیر گریه و به زبان خودش میگفت ***اوخون نه  *** به خانه میگفت اوخون. پدرش گفت اونو به خونه خودتون ببرید تاببینم چکار میکنم چون پزشکی قانونی گفت فردابیایید دادسرا برای ادامه کار. وقتی برگشتیم شب بسیار بدی بو د وبچه تا صبح نخوابید یعنی میخوابید ولی با گریه و جیغ از خواب می پرید ومیگفت صبابد مریم بد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

الهه
26 آبان 92 1:48
دلم سوخت خیلی زیاد... چی بگم؟ امیدوارم اشتباه شده باشه بچه ها همشون خیلی طفلکی هستند من فکر میکنم خانواده درمانی نیاز باشه شاید عروستون از حرص بعضی چیزها نا خود آکاه با جگر گوشه اش عقده و لج گرفته خدایا پناه بر خودت[پاسخ سلام عزیزم خیلی ناراحت نشو گرنگهدارمن آن است که من میدانم /شیشه را دربغل سنگ نگه میداردلطفا بازهم وبلاگ مارا پیگیری بفرمایید . خدا همه چی رو درست میکنه
مامان پویا
4 آذر 92 23:42
سلام منم وقتی خوندم دلم گرفت اگه من یه پشته دستی به بچم بزنم بااین وضعیتی که داره تاشب وقتی خوابه یه دل سیر گریه نکنم واز اون وخدا بخشش نخوام خوابم نمی بره خدا از گناهانمون وظلمی که ناخواسته در حق بچه هامون روا داریم بگذره ترا خدا شما چهار چشمی مواظب امیر حسین باشین برامون از اتفاقات بعدی بگید منتظریم