آغاز فعالیت گفتاردرمانی
فردا ٢٦آذرماه است وباید امیرحسین رابرای گفتاردرمانی ببرم
کارشناس گفتاردرمانی گفته بودکه حتما"دفعه دیگر
مادرامیرحسین هم بیاید. هفته قبل امیرحسین یکشنبه منزل
مابود وشب هم بدون پدرومادرش خوابید. ودوشنبه صبح وقتی
میخواستم برم دانشگاه بردم دادم خونشون .
پنج شنبه ها هم که ناهار همیشه منزل ماهستند که بازبدلیل
اینکه پسرم شب کاربود شب رادرمنزل ماخوابیدندوروز جمعه
صبح مادر امیرحسین به خانه خودشان رفت ولی امیرحسین در
منزل ماماند وغروب عمه اش اورا تحویل مادرش داد.
مجوعا این چندروز خیلی خوب بود و تقریبا" مطمئن شدم که
امیرحسین حروف "ن/ب /د/ رابه خوبی ادا میکند و الان سه
کلمه دد/ بب/نه /را بخوبی می گوید ومفهوم نه رامی شناسد.
امیرحسین کلا"ساکت است قبلا گفته بودم که وقتی نوزاد هم
بود گریه نمی کرد وفقط نق و نق میکرد البته مادر امیرحسین
هم کم حرف است و زیاد اهل صحبت کردن و بلند حرف زدن
نیست .
کارشناس گفتار درمانی خیلی سفارش کرد که باامیرحسین پر
سروصدا بازی کنیدو اورا وادارکنید به فریاد زدن وجیغ کشیدن و
باشور وهیجان بازی کردن.که دیگر من امروز جمعه
وقتی امیرحسین از منزل ما رفت فکم داشت جابجا می شد
از پنج شنبه همش بااو بازی کردم ومرتب وقتی بیدار بود
کامپیوترروشن بود و من مشغول دانلود آهنگ های کودکانه
وپخش آن باصدای بلند برای اوبودم یا با هم قایم باشک و گرگم
به هوابازی میکردیم .
آنقدر امیرحسین فعال شده بود که سبد پیک نیک رااز آشپزخانه
آورد و نشست درون آن وقایم شد و هرچی میگفتم امیرحسین
کو؟ باآهنگ کلمه می گفت رفت "وووووو""ومن از اون در حال
انجام این بازی فیلم گرفتم و چند بار باکامپیوتر نشونش دادم ویا
عکسهای بدنیا آمدنش را که خودم میکس کرده بودم برایش
گذاشتم دید که خیلی خوشش اومد ووقتی غروب عمه اش آمد
خانه ما دست اوراگرفت وبرد کنار کامپیوتر که عمه اش هم
ببیند.
بطورکلی فکر میکنم خوب بود(حالاببینیم کارشناس چه می گوید
چون دفعه گذشته که به دکتر گفتم خوب است ازمن درباره
تعریف خوبی پرسید)فردا صبح هم به پدرش گفتم اورابیاورد
تاببریم مهد کودک ثبت نام کنیم تابیشتر درجمع بچگانه باشد.
ببخشید اطرافش نامرتب است من هیچ فرصتی را وقتی امیرحسین بامن است از دست نمیدم و درهر شرایطی اورا هم سرگرم میکنم .