، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

امیرحسین مادربزرگ

داروی اشتباهی

1390/8/9 21:53
نویسنده : مادربزرگ
1,985 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل یاسم

امروز دوباره فرصت پیدا کردم تا خاطراتت رو بنویسم . آه که چقدر دوستت دارم .چقدر

 شاکر خداوندم که تو گل باغ هستی رو به ماداده . باور کن دلم لبریز از عشق ومحبت

 تواست ولحظه ای روبدون فکرو یاد تو درخانه نمی گذرانم .چندروز پیش که منزل

مابودین ناخودآگاه این شعر مرحوم آغاسی را که برای امام زمان خوانده باصدای بلند

 برای تو خواندم/ کاش که همسایه ما می شدی / مایه آرامه ی ما می شدی /وحقیقتا هم

 این را دلم میخواهد ای کاش به مانزدیک تر بودین ومن تورا بیشتر می دیدم الان هم که

 دارم مینویسم از جمعه تاحالا ندیدمت وخیلی دلم برایت تنگ شده و فرصتی راهم پیدا

 نکردم به خونتون بیام و ببینمت .

niniweblog.com

درموعد مقرر امیرحسین را به دکتر بردم وبرای دکتر توضیح دادم که امیرحسین خیلی

 بهتر شده دکتر گفت بگویید ببینم بهتر از نظر شما یعنی چه ؟!!

منهم خیلی عالمانه گفتم راه می رود حرف را می فهمد و فرامین را اجرا میکند این

 راببر /آنر بیار همه اینهارا می فهمد فقط حرف نمی زند گفت تعادل گفتم بدنیست 

گفت بعنی چه اگر تنه بزنید زمین میخورد گفتم بله بیشتر وقتهادر خانه مراقبش هستیم

 گفت پس هنوز خوب نشده است .

niniweblog.com

 

 

 

کاردرمانی که قبلا اورا می بردید دیگر برایش کافی نیست وبایداورابه مکانی ببریدکه

کاردرمانی گفتاردرمانی و بازی درمانی را باهم انجام دهند و آدرس محلی بنام ذهن زیبا در

 پل گیشا را  داد وگفت داروهای  قبلی  که شربت  نوتروپیل و روزی  یک  قرص

 ویتامین ب١ راهمچنان ادامه میدهید و یک کپسول جدید می نویسم که هرروز عصر

 همراه  آب میوه به اوبدهید.

 

 

niniweblog.com

 

چون اغلب اوقات داروخانه ها ی دیگر که نزدیک مطب دکتر نباشند نمی توانند نسخه را

 خوب بخوانند من اسم داروی جدید را پرسیدم وبفارسی پشت نسخه نوشتم تا اگر داروخانه

 نتوانست بخواند کمکش کنم برای همین  اسم  دارو را میدانستم فردا نسخه را بردم

 داروخانه و او هم  یک قوطی  که  داخل  جعبه  بود  به من داد گفتم همان است گفت بله

 خودش است  ومنهم دربین راه جعبه اش را دادم امیرحسین تا سرگرم باشد او هم  جعبه

  آنرا پاره کرد وقتی رسیدیم  قوطی کپسول را باز کردم و یک  سوم آنرا

 برداشتم  ودر جعبه پاره شده  گذاشتم تا اگر یکوقت درمنزل ما بود و قرص همراه مادرش

 نبود به او بدهم  تا وقفه ای در خوردن دارویش نیفتد و بقیه را با قوطی خودش به مادر

 امیرحسین دادم .

 

niniweblog.com

 

وقتی رسیدم خانه باخودم  گفتم در اینترنت ببینم خواص این دارو چیه یا عوارض و علائم

 مصرفش چیه ؟(بیشتر به این فکر میکردم که نکنه عوارض سردرد /بداخلاقی /کلافگی

 داشته باشد وامیرحسین هم که نمیتواند حرف بزند اذیت شود )

اسم دارویی که دکتر نوشته بود جینکو سان بود و اسم این دارویی که داروخانه داده بود

 جینسینگ بود و داروخانه اصرار داست که این همان است که دکتر نوشته . باوجود این

 قانع نشدم ودر اینترنت هر دواسم را جستجو کردم ومتوجه شدم دارویی که داروخانه  داده

 برای مشکلات جنسی است و دارویی که دکتر نوشته برای تقویت مغز است بلافاصله به

 داروخانه تلفن زدم ومورد راگفتم ووقتی کاملا قانعش کردم و مشخصات دارو را سیر

 تاپیاز برایشان توضیح دادم قبول کردو گفت فردا دارو را بیاورید که فردا دارو رابردم و

 دارویی را دکتر نوشته بود گرفتم و صدها هزار بار خداراشکر کردم که حواسم را جمع

 کرده بود و بدون بررسی  دارو را به بچه ندادم .

حالا باتوجه به این اتفاق از مامانای عزیز که دسترسی به اینترنت دارند میخوام هیچ دارویی

 را (بخصوص داروهای جدید)وهیچ کاری را بدون تحقیق وبررسی برای فرزندتان انجام

 ندهید .

 

niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان پارسا
17 آبان 90 10:59
چه خوب که هوشیار بودین و تحقیق کردین
آرزو
24 آذر 90 7:12
امیدوارم این گل پسر هر چه زودتر خوب بشه و مستقل
وقتی وبلاگتون رو میخونم خیلی خوشحال میشم از اینهمه توجه ،انرژیتون منم انرژی میگیرم متاسفم که همچین مادری داره
کاش میشد مادرش هم متقاعد کرد
براتون آرزوی موفقیت و شادی میکنم


سلام خانم عزیز
منهم وقتی توجه و پی گیری دوستانی راکه روی ماهشون رو ندیدم میبینم روحیه وانرژی میگیرم باور بفرمایید وقتی اینهمه همدلی وهمدردی رو میبینم بیاد این شعر سعدی میفتم
بنی آدم اعضای یک پیکرند که درآفرینش زیک گوهرند
چوعضوی بدردآوردروزگار دگر عضوهارانماند قرار
و همیشه برای دلهایی که بیقرار درد دیگرانه دعامیکنم امیدوارم دردوغم وبیماری از خانواده تان دور باشد .
الهه
14 شهریور 92 2:47
ای خدا حالا اگر همین طوری جینسینگ رو می دادید به بچه... وای اصلا نمیخوام بهش فکر هم کنم