، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

امیرحسین مادربزرگ

معرفی خودم(مادربزرگ )

1390/4/5 10:47
نویسنده : مادربزرگ
704 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان عزیزم / مادرای گرامی  فکر میکنم من ازهمه شماها سنم بیشتر باشه حالاچندسالش زیاد مهم نیست یعنی برای شما مهم نباشه چون من باآن دورانی که بچه های خودم روبزرگ کردم فاصله زیادی نمیبینم / ولی احساس میکنم دوباره دارم سجاد پدر "امیرحسین "رابزرگ میکنم بااین تفاوت که آن زمان کارمند بودم و فقط برای بچه هام انجام وظیفه می کردم و بشدت مراقب آنها بودم وهمیشه نگران از اینکه مبادا بخاطر کارمند بودن من کوتاهی در مورد آنها صورت بگیرد (ولی  الحمدولله ٤ فرزندم که یک دختر وسه پسر بودند بسلامتی بزرگ شدند وآخرینشان الان ١٨سال دارد وپشت کنکوری است )اما دربزرگ کردن امیرحسین در کنار پدر ومادرش فقط  وفقط لذت می برم و به معنای واقعی کیف میکنم همیشه فکر می کردم میشه آدم کسی را مثل بچه خودش دوست بداره ولی فکر نمی کردم  بیشتر از بچه خودت بچه ای رادوست داشته باشی ومن واقعا" امیرحسین رابیشتر از پدرش دوست دارم .

الان امیرحسین یک سال و پنج ماهش است ومن دررروزهای آینده از تولد تازمان حال  را برایتان مینویسم تاهم امیرحسین درآینده بداند وهم شاید این خاطرات برای کسی سودمند باشد .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان مهسا
5 تیر 90 11:19
سلام چه کار خوبی میکنید. خدا نوه تونو براتون نگه داره. خیلی برام جالبه که یه نفر به سن شما(البته نمیدونم چه سنی دارین ولی به هرحال دلتون خیلییی جونه)این کارو برای نوه اش میکنه. باعث خوشحالیه. موفق باشین. من لینک شمارو گذاشتم اگه دوست داشتین شما هم لینک منو بذارین.





سلام عزیزم متشکرم از لطف وتوجه شما سنم رابه شمامیگم ولی من کلا" بچه هارادوست دارم از وقتی هم که بازنشسته شدم این کارها خیلی من رااز حالت کسالت درمی آورد و باپرکردن اوقات فراغتم باکامپیوتراحساس میکنم خیلی از محیط کار دورنیستم
چون دراداره هم بیشتر باکامپیوتر واینترنت سروکارداشتم/می بوسمت : 48ساله کارمندبازنشسته مخابرات
مامان آرزو
30 مرداد 90 10:58
ماشاله به مامان بزرگ جوون خیلی خوشحالم که لینکتون رو میبینم امیدوارم توش همش از خاطرات شیرین باهم بودنتون بنویسید
سودابه
5 شهریور 90 17:20
سلام بر مادر بزرگ مهربان .خیلی خوشحالم که یه مادر بزرگ دیگه هم به وب اضافه شد .منم مثل شما هستم و از سال پیش قبل از دنیا اومدن میوه دلم محمد متین براش وب ساختم و خواستم تا لحظه لحظه ای انتظار کشیدنمون رو براش به یادگار بزارم به وب ما سر بزنیدیهو هورا برای همه مادر بزرگهای عاشق نوه
مامان زهرا نازنازی
11 شهریور 90 13:51
سلام مادربزرگ مهربون خوش به حال فرزندان و نوه ی عزیزتون که همچین نعمتی دارند الهی همواره پایدار باشید
صدیقه
16 خرداد 94 16:52
سلام خیلی خوشحالم که کسی رو پیدا کردم که خاطراتی رو نوشته که بهم کمک میکنه امیدوارم امیر حسین جان سلامتی کاملش رو بدست بیاره فقط خواهش میکنم یه شماره بهم بذارین بتونم باهاتون تماس بگیرم چون دختر منم مشکل نوه شما رو داره میخوام ازتون سوال بپرسم